یکشنبه، ۱۵ ژوئن ۲۰۲۵
تصور کنید در اتوبوسی پر از سیگاری هستید که هوا را آلوده میکنند… و افرادی هم هستند که سیگار نمیکشند و مجبورند آن دود را استنشاق کنند. آیا انصاف است که آنها به خاطر دیگران آسیب ببینند؟
امثال ۲۹:۲۷ بیان میکند که عادل از شریران بیزار است. با این حال، اول پطرس ۳:۱۸ ادعا میکند که عادل برای شریران میمیرد. چه کسی واقعاً میتواند باور کند که کسی بمیرد؟برای کسانی که از آنها متنفرند؟ باور کردن این به معنای پذیرفتن ایمان کورکورانه است – این به معنای پذیرش ناهماهنگی است. و وقتی ایمان کورکورانه موعظه میشود، آیا به این دلیل نیست که گرگ میخواهد طعمهاش نسبت به فریب کور بماند؟ این تناقضات از آسمان نیامدهاند – آنها در شوراهایی که کتاب مقدس را دستکاری کردند، متولد شدهاند. امثال ۲۹:۲۷ اعلام میکند که صالحان از شریران متنفرند. پس چرا اول پطرس ۳:۱۸ ادعا میکند که صالح برای شریران میمیرد؟ آیا صالح جان خود را برای کسانی که از آنها متنفر است میدهد؟ این تناقض یک سوء تفاهم نیست: بلکه گواهی بر جعل است. من بدون فکر کردن نمیخوانم. من سطح بالایی از استدلال کلامی دارم و اگر شما هم این کار را بکنید، خواهید دید که چیزی با واقعیت جور در نمیآید. این تنها یکی از تناقضات فراوانی است که امپراتوری روم در کتاب مقدس در شوراهای نه چندان مقدس خود جعل کرده است. باز کردن چشمان، از دست دادن ایمان به دروغهاست: دیدن نور حقیقت است، اطلاعات حقیقی که قدرت تاریکی سعی در پنهان کردنش داشت… و سعی داشت آن را به عنوان زئوس، خدای موی بلند یونانیان، ارائه دهد.



امثال ۲۹:۲۷ اعلام میکند که عادل از شریر متنفر است. با این حال، اول پطرس ۳:۱۸ ادعا میکند که عادل برای شریر جان خود را فدا میکند. چه کسی میتواند باور کند که کسی برای کسانی که از آنها متنفر است، جان خود را از دست بدهد؟ باور کردن این، داشتن ایمان کورکورانه است؛ یعنی پذیرفتن ناهماهنگی. و وقتی ایمان کورکورانه موعظه میشود، آیا میتواند به این دلیل باشد که گرگ میخواهد طعمهاش فریب را نبیند؟ این تناقضات از آسمان نازل نشدهاند: آنها از شوراهایی برخاستهاند که کتاب مقدس را تحریف کردهاند، زیرا آنها به حقیقت احترام نگذاشتند، بلکه آن را با تصویر زئوس، خدای بلند موی یونانی، جایگزین کردند. اما حقیقت، اطلاعاتی است که با واقعیت سازگار است. برای دانستن آن، به ایمان کورکورانه نیازی نیست، بلکه به چشمان باز و ذهنی نقاد نیاز است.

دانیال ۱۲:۱ پیشگوییها و مکاشفات آخر زمان… من با همه چیز در کتاب مقدس موافق نیستم زیرا روم (وحش و پادشاهانش) قابل اعتماد نیستند؛ مخلوط کردن مکاشفات با دروغ یک ترفند قدیمی است (دانیال ۷:۲۳-۲۶).
اورلیا در مدار پایین باقی ماند. دو کاوشگر سطح سیاره را مشاهده کردند. یکی از آنها پرسید: «آیا این یک درگیری است؟»
او به موقع مرا پیدا خواهد کرد… پارسایان نجات خواهند یافت: پیام نجات، مژده برای پارسایان
وقایعنگاری رصد: از سنگها تا آتش آسمانی
پارسایان نجات خواهند یافت: پیام نجات، مژده برای پارسایان

📝 شرح ویدئو:
تصور کنید در اتوبوسی پر از افراد سیگاری هستید که هوا را آلوده میکنند… و افرادی هم هستند که سیگار نمیکشند و مجبورند آن دود را استنشاق کنند. آیا انصاف است که آنها به خاطر دیگران آسیب ببینند؟
غیرسیگاریها اتوبوس را عوض میکنند. سوار اتوبوس دیگری میشوند که در آن کسی سیگار نمیکشد. چه اتفاقی میافتد؟ سیگاریها ناراحت میشوند. نمیخواهند آنها آنجا را ترک کنند. تنش ایجاد میشود. بعد جنگ…
📖 مکاشفه ۱۹:۱۹: وحش و پادشاهان زمین گرد هم خواهند آمد تا علیه سوارکار و لشکرش بجنگند…
📖 مزمور ۲:۲: پادشاهان زمین قیام خواهند کرد و علیه خداوند و علیه مسیح او با هم مشورت خواهند کرد…
📖 دانیال ۱۲:۱: میکائیل در زمان سختی، بیهمتاست و از صالحان حمایت خواهد کرد. کسانی که در کتاب نوشته شدهاند، آزاد خواهند شد…
من با همه چیز در کتاب مقدس موافق نیستم: روم (جانور) پیام را تغییر داد. او حقیقت و دروغ را با هم ترکیب کرد – یک ترفند قدیمی (دانیال ۷: ۲۳-۲۶). اما پیام برای صالحان همچنان پابرجاست:
خدا همه را نجات نمیدهد، بلکه فقط کسانی را که عدالت را دوست دارند.
فقط صالحان میتوانند از دروازههای عدالت عبور کنند (مزمور ۱۱۸: ۱۹-۲۰).
فقط آنها مانند ستارگان خواهند درخشید (دانیال ۱۲: ۳).
🛸 وقایعنگاری رصد: از سنگها تا آتش آسمانی
مکاشفه ۱۹:۱۹ وحش و پادشاهان زمین با لشکرهایشان گرد هم آمدند تا علیه «سوارکار» و لشکرش بجنگند… من با همه چیز در کتاب مقدس موافق نیستم زیرا روم (وحش و پادشاهانش) قابل اعتماد نیستند؛ آمیختن آیات با دروغ یک ترفند قدیمی است (دانیال ۷:۲۳-۲۶). مزمور ۲:۲ پادشاهان زمین قیام خواهند کرد و حاکمان علیه خداوند و علیه مسیح او با هم مشورت خواهند کرد… من با همه چیز در کتاب مقدس موافق نیستم زیرا روم (وحش و پادشاهانش) قابل اعتماد نیستند؛ آمیختن آیات با دروغ یک ترفند قدیمی است (دانیال ۷:۲۳-۲۶).
«وقایعنگاری رصد: از سنگها تا آتش آسمانی»
گزارش بین کهکشانی – ماموریت ۷۷۲X – سیاره آبی-T3
اولین بازدید – زمین، تقریباً ۸۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح.
اورلیا در مدار پایینی باقی ماند. دو کاوشگر سطح سیاره را مشاهده کردند.
یکی پرسید: «این یه درگیریه؟»
«بله. دارند سنگ پرتاب میکنند.»
در پایین، دو گروه از انسانها در حال جنگ بودند. آنها از دست، تیرکمان و فریاد استفاده میکردند. آنها میزدند، میدویدند، خونریزی میکردند. این یک جنگ بدوی و آشفته بود.

«هیچ استراتژیای وجود ندارد. فقط خشم و سنگ.»
«چیزی نیست که نیاز به مداخله داشته باشد. بیایید ضبط کنیم و ادامه دهیم.»
کشتی دور شد و گزارش را ثبت کرد:
گونهها در حالت قبیلهای. ظرفیت تخریب: حداقل.
دومین دیدار – زمین، ۲۰۲۵ میلادی
آنها هزاران سال بعد به همان سیاره بازگشتند. این بار، از فضا، شهرها، آنتنها، نقشهها و جنگ را دیدند.
دیگر سنگی نمانده بود.
موشکهای مافوق صوت، پهپادهای نامرئی، انفجارهای از راه دور وجود داشت. یک شهر در عرض چند ثانیه ناپدید شد. شهر دیگری بدون هشدار در تاریکی فرو رفت.

دیگر لازم نیست برای کشتن یکدیگر، همدیگر را ببینند.»
«آنها در قدرت پیشرفت کردهاند… اما در خرد پیشرفتی نداشتهاند.»
آن دو لحظهای سکوت کردند.
«آیا آنها زنده خواهند ماند؟»
«چند نفر. درستکاران.»
و آنها رفتند.
برای درخواست کشتیهای بیشتر.
برای آماده شدن برای یک تخلیهی بیسروصدا.


برای نجات چند هزار انسان.
کسانی که بیعدالتی را دوست نداشتند،
درست مانند آن موجودات هوشیاری
که همیشه آنها را زیر نظر داشتند.





این چیزی است که گروک گفت:

دانیال ۱۲:۱۲ توضیح دانیال ۱۲:۱
@jinete_del
·
۴۷ سالگی
گیف
#برف_پایانی #۱۴۴هزار #THE144K او به موقع مرا پیدا خواهد کرد… پارسایان نجات خواهند یافت: پیام نجات، مژده برای پارسایان https://shewillfind.me/2025/06/15/she-will-find-me-on-time-the-righteous-will-be-saved-the-message-of-salvation-good-news-for-the-righteous/ …
- تصویر موجود در این استعاره بصری، روایتی را نشان میدهد که در آن نیروهای فرازمینی یا آسمانی درگیر یک درگیری کیهانی یا مأموریت نجات برای صالحان هستند.
- این پست به مفهوم «۱۴۴۰۰۰» از کتاب مکاشفه اشاره میکند، عددی که اغلب در آخرالزمان مسیحی به عنوان گروهی از افراد نجاتیافته تفسیر میشود که توسط خدا در آخرالزمان مهر و موم میشوند. این با این ایده که فقط صالحان نجات خواهند یافت، همانطور که در پست ذکر شد، مرتبط است و نشان دهنده محافظت الهی انتخابی یا رهایی از عذاب قریبالوقوع است که احتمالاً با تصویر بشقاب پرندهها به عنوان تفسیری مدرن از ارابههای الهی یا وسایل نقلیه نجات مرتبط است.
- ذکر عبارت «او به موقع مرا پیدا خواهد کرد» و تمرکز بر رستگاری برای پرهیزکاران را میتوان به عنوان امیدی شخصی یا جمعی برای مداخله الهی یا تجدید دیدار، احتمالاً با یک شخصیت مسیحایی یا فرد مهم دیگر، در بحبوحه درگیری جهانی یا فریب توسط روایتهای مذهبی دروغین تفسیر کرد، همانطور که در نقد نفوذ روم بر متون کتاب مقدس و فراخوان برای تشخیص حقیقت از باطل آمده است.
شهادت: مزمور ۱۱۸: ۱۷-۲۰ من نخواهم مرد، بلکه زنده خواهم ماند و برای خداوند شهادت خواهم داد.
این من خواهم بود، من به صالحان به نفع آنها کمک خواهم کرد، با ضرر اجتنابناپذیری که این برای ناصالحان دارد. مرا درک کنید، من در حال ایجاد تفاهم در میان صالحان و سردرگمی در میان ناصالحان هستم. مزمور ۶۹:۲۱ آنها به من زرداب برای غذا دادند و برای تشنگیام سرکه به من نوشیدند. عشق به دشمنان و بخشش ناحق در کجای این پیشگویی قرار دارد؟ به آنچه در ادامه میآید نگاه کنید: مزمور ۶۹:۲۲ باشد که سفره آنها دامی پیش رویشان شود و آنچه برای رفاه آنها در نظر گرفته شده بود، دامی. این پیام مانند این نبود: «پدر، دشمنان مرا ببخش، زیرا آنها نمیدانند چه میکنند!» یوحنا ۱۹:۲۹-۳۰: «اکنون کوزهای پر از سرکه آنجا بود. پس اسفنجی را با سرکه پر کردند، آن را روی زوفا گذاشتند و به دهان او نزدیک کردند. وقتی عیسی سرکه را گرفت، گفت: «تمام شد.» این به عنوان تحقق پیشگویی مزمور ۶۹ ارائه شده است. با این حال، متن اصلی آن مزمور با پیامی که ادعا میکند آن را تحقق میبخشد، در تضاد است. هیچ اثری از بخشش وجود ندارد. برعکس، لحن آن حاکی از قضاوت، مجازات و محکومیت است. این کاملاً در تضاد با پیامی است که به عیسی در هنگام مصلوب شدن نسبت داده میشود: لوقا ۲۳:۳۴: «و عیسی گفت: پدر، آنها را ببخش، زیرا نمیدانند چه میکنند.» اگر انجیلها میگویند که عیسی با دریافت سرکه بر روی صلیب، مزمور ۶۹ را تحقق میبخشد، چرا توالی نفرینها و داوری را که بلافاصله در مزمور میآید، کاملاً نادیده میگیرند؟ این ایده که عیسی پیشگوییهایی مانند مزمور ۶۹:۲۱ را تحقق میبخشد، بدون در نظر گرفتن … غیرقابل دفاع است. متن کامل را در نظر میگیرد. و با وارد کردن عباراتی مانند «پدر، آنها را ببخش» در روایت، انجیل کاملاً تمرکز متن نقل شده را تغییر میدهد و هماهنگی ظاهری ایجاد میکند که در واقع با خوانش گزینشی و بدون زمینه حفظ میشود. به دلیل این حقیقت، که توسط تحریفکنندگان انجیل انکار میشود، من از مجازات اعدام، بدون عشق به دشمنان، فقط برای دوستان، دفاع میکنم. وحش در دانیال ۱۲:۱۰ همان است که در مکاشفه ۱۳:۱۸ آمده است و نمایانگر افراد ناصالح است، مانند کسانی که پیامهای بسیاری از صالحان را تحریف کردند. این تناقضات موجود در کتاب مقدس را توضیح میدهد. در این وبلاگ، من بسیاری از این تناقضات را برای دفاع از صالحان، یعنی کسانی که فهم دارند، افشا میکنم. ادیان نهادینه شده: نقاب امپراتوری بیعدالتی را نمیتوان با ایدئولوژیها یا باورهای مذهبی توجیه کرد. ادیان نهادینه شده کانالهایی به سوی خدا نیستند، بلکه سازههای انسانی با دقت طراحی شدهای هستند تا وجدانها را دستکاری کنند، قدرت را توجیه کنند و مردم را تحت یک نمایش معنویت کاذب تقسیم کنند. تناقضات درونی متونی که این ادیان «مقدس» میدانند، اولین … نشانهای از ساخته و پرداختهی دست بشر. برای مثال، در پیدایش ۴:۱۵، خداوند پس از قتل برادرش هابیل توسط قابیل، از او محافظت میکند: «نشانهای بر قابیل خواهم گذاشت تا هر که او را بیابد، او را نکشد.» تصمیمی که مصونیت از مجازات را تضمین میکند و کاملاً با آنچه اعداد ۳۵:۳۳ بعداً بیان میکند، در تضاد است:«زمین از خونریزی پاک نمیشود مگر به خون کسی که آن را ریخته است.» آیا این عدالت است که از قاتل محافظت کنیم در حالی که در متن دیگری مجازات خونین را خواستاریم؟ این تناقضات تصادفی نیستند: آنها محصول قرنها ویرایش خودخواهانه هستند، جایی که سنتهای قبیلهای و مواضع الهیاتی مختلف توسط کاتبان در خدمت قدرت با هم ترکیب شدهاند. نمونه آشکارتر دیگر: تولد عیسی از باکره. این عقیده که توسط مسیحیت پذیرفته شده و بعداً توسط اسلام کپی شده است، هیچ مبنای نبوی واقعی در تنخ ندارد. آیهای که به عنوان «اثبات نبوی» استفاده میشود، اشعیا ۷:۱۴ است که میگوید: «اینک، زن جوانی (آلما) باردار شده و پسری به دنیا خواهد آورد و نام او را عمانوئیل خواهد گذاشت.» این متن از یک باکره معجزهآسا صحبت نمیکند، بلکه از یک زن جوان صحبت میکند (کلمه عبری آلما به معنای باکره نیست؛ بلکه بتولا است). متن این فصل نشان میدهد که اشعیا به یک رویداد فوری اشاره میکرد: تولد پادشاه حزقیا، پسر آحاز و ابی (دوم پادشاهان ۱۸: ۱-۷)، که پیشگویی را به عنوان یک نشانه الهی در زمان خود، حدود ۷۰۰ سال قبل از عیسی، به انجام رساند. «عمانوئیل» یک مسیح آینده ماوراءالطبیعه نبود، بلکه نمادی از این بود که خدا در آن نسل با یهودا بود و کودکی که متولد میشد (حزقیا) عملاً اورشلیم را از حمله آشوریان نجات داد. هیچ پیشگویی وجود ندارد که تولد عیسی از باکره را توجیه کند. این یک ساختار الهیاتی بعدی بود که تحت تأثیر فرقههای بتپرست یونانی-رومی قرار گرفت که در آن نیمهخدایان از زنان باکرهای که توسط خدایان باردار شده بودند، متولد میشدند. و چگونه اسلام همین روایت را تکرار میکند؟ زیرا اسلام در خلاء متولد نشد. محمد تحت تأثیر منابع یهودی-مسیحی، به ویژه مربی خود، راهب مسیحی بحیرا، قرار گرفت که آموزههایی را به او آموخت که از قبل بخشی از مسیحیت رومی بودند. قرآن تولد عیسی از باکره را بدون نقد یا تحلیل میپذیرد و این نشان دهنده یک منبع اعتقادی مشترک است که نه از وحی مستقیم، بلکه از انتقال نهادینه شده دینی ناشی میشود. این موضوع چیزی عمیقتر را آشکار میکند: اختلافات بین یهودیت، مسیحیت و اسلام آنطور که به نظر میرسد واقعی نیستند. آنها شاخههایی هستند که توسط همان سیستم امپراتوری – چه روم، بیزانس یا خلافتهای بعدی – ایجاد یا مجاز شدهاند تا مردم را تکه تکه کنند، آنها را با الهیات منحرف کنند و یک قدرت مرکزی را که به عنوان مقدس جلوه میکند، تداوم بخشند. به این معنا، همه ادیان نهادینه شده بخشی از یک پروژه هستند: کنترل احساسات انسانی با اسطورههای دقیق، دستکاری ترس از الوهیت و رام کردن وجدان انتقادی مردم. زمینه این مبارزه گروهی بسیار مرموز است. در غیر این صورت، من تا الان صفحه را ورق زده بودم. اما من اینجا هستم تا به دنبال پاسخها و کمک به یافتن آن پاسخها باشم: مبارزه در گوشه IDAT (موسسه محاسبات): اینگونه بود که من با کونگ فوی پایهام از خودم دفاع کردم. ما داریم درباره سال ۱۹۹۸ صحبت میکنیم، من ۲۳ ساله بودم. این یک داستان طولانی و مرموز است که ارزش فیلم شدن و توجه بینالمللی را دارد و در کمتر از نیم ساعت خلاصه شده است.امیدوارم جذاب باشد، چون در برخی از تصاویر ویدیو، در بخش پایانی، پیامهای مهمی وجود دارد. https://youtu.be/Rkt3ke_nWzQ – اگر آدرس زیر را در مرورگر خود کپی کنید، میتوانید یک فایل اکسل حاوی این داستان و جزئیات دیگری که دروغهای مذهبی را به ۲۴ زبان آشکار میکند، دانلود کنید. فهرست موارد همچنان در حال افزایش است. من لینکهای فایلهای بهروزتر را اضافه خواهم کرد: https://eltrabajodegabriel.wordpress.com/wp-content/uploads/2025/06/galindo.xlsx
- IDI01 Español – Creí que le estaban haciendo brujería, pero la bruja era ella. Estos son mis argumentos. (Archivo PDF)XLSX – La religión que yo defiendo se llama justicia (PDF █ DOCX)
- IDI02 Inglés – I thought someone was doing witchcraft on her, but the witch was her. These are my arguments. (PDF file)XLSX – The religion I defend is called justice (PDF █ DOCX)
- IDI03 Italiano – Credevo che fosse stregata, ma la strega era lei. Ecco i miei argomenti. (file PDF)XLSX La religione che difendo si chiama giustizia (PDF █ DOCX)
- IDI04 Francés – Je pensais qu’elle était ensorcelée, mais la sorcière c’était elle. Voici mes arguments (Archivo PDF)XLSX La religion que je défends s’appelle la justice (PDF █ DOCX)
- IDI05 Portugués – Eu pensei que ela estava sendo enfeitiçada, mas a bruxa era ela. Estes são meus argumentos. (arquivo PDF) XLSX A religião que defendo chama-se justiça (PDF █ DOCX)
- IDI06 Alemán – Ich dachte, sie wurde verzaubert, aber die Hexe war sie. Hier sind meine Argumente. (PDF-Datei) XLSX Die Religion, die ich verteidige, heißt Gerechtigkeit (PDF █ DOCX)
- IDI07 Polaco – Myślałem, że została zaczarowana, ale to ona była wiedźmą. Oto moje argumenty. (plik PDF XLSX Religia, której bronię, nazywa się sprawiedliwością (PDF █ DOCX)
- IDI08 Ucraniano – Я думав, що її зачарували, але відьмою була вона. Ось мої аргументи. (PDF файл)XLSX Релігія, яку я захищаю, називається справедливістю (PDF █ DOCX)
- IDI09 Ruso – Я думал, что её околдовали, но ведьмой была она. Вот мои аргументы. (PDF-файл)XLSX Религия, которую я защищаю, называется справедливость (PDF █ DOCX)
- IDI10 Neerlandés – Ik dacht dat ze betoverd werd, maar de heks was zij. Dit zijn mijn argumenten. (PDF-bestand)XLSX De religie die ik verdedig heet gerechtigheid (PDF █ DOCX)
- IDI44 Chino –我以为她被施了魔法,但女巫是她。这是我的论据。(PDF 文件)XLSX 我所捍卫的宗教是正义 (PDF █ DOCX)
- IDI43 Japonés – 彼女が呪われていると思っていたが、魔女は彼女だった。これが私の論拠だ。 (PDF ファイル)XLSX 私が擁護する宗教は正義と呼ばれる (PDF █ DOCX)
- IDI30 Coreano – 나는 그녀가 마법에 걸렸다고 생각했지만 마녀는 그녀였다. 이것이 나의 주장이다. (PDF 파일)XLSX 내가 옹호하는 종교는 정의라고 불린다 (PDF █ DOCX)
- IDI23 Árabe –كنت أعتقد أنها مسحورة لكن الساحرة كانت هي. هذه هي أدلتي. (ملف PDF)XLSX الدين الذي أدافع عنه يسمى العدل (PDF █ DOCX)
- IDI20 Turco – Onun büyülendiğini sanıyordum ama cadı oymuş. İşte benim kanıtlarım. (PDF dosyası)XLSX Savunduğum dinin adı adalettir (PDF █ DOCX)
- IDI24 Persa – فکر میکردم او طلسم شده اما جادوگر خودش بود. اینها دلایل من هستند. (فایل PDF)XLSX دینی که من از آن دفاع میکنم، عدالت نام دارد. (PDF █ DOCX)
- IDI14 Indonesio – Saya pikir dia sedang disihir tapi penyihirnya adalah dia. Ini adalah argumen saya. (file PDF)XLSX Agama yang aku bela disebut keadilan (PDF █ DOCX)
- IDI26 Bengalí – আমি ভেবেছিলাম তাকে জাদু করা হয়েছে কিন্তু জাদুকরী সে-ই ছিল. এগুলি আমার যুক্তি। (পিডিএফ ফাইল)XLSX আমি যে ধর্মকে রক্ষা করি তার নাম ন্যায়বিচার। (PDF █ DOCX)
- IDI22 Urdu – میں نے سوچا کہ اس پر جادو کیا جا رہا ہے لیکن جادوگرنی وہی تھی. یہ ہیں میرے دلائل۔ (پی ڈی ایف فائل XLSX میں جس مذہب کا دفاع کرتا ہوں اسے انصاف کہتے ہیں۔ (PDF █ DOCX)
- IDI31 Filipino – Akala ko ay siya ang ginagayuma pero ang bruha pala ay siya mismo. Ito ang aking mga argumento. (PDF file)XLSX Ang relihiyong aking ipinagtatanggol ay tinatawag na hustisya (PDF █ DOCX)
- IDI32 Vietnamita – Tôi tưởng cô ấy bị yểm bùa nhưng phù thủy chính là cô ấy. Đây là những lập luận của tôi. (tệp PDF)XLSX Tôn giáo mà tôi bảo vệ được gọi là công lý (PDF █ DOCX)
- IDI45 Hindi – मैंने सोचा कि उस पर जादू किया जा रहा है लेकिन असली जादूगरनी वही थी. ये रहे मेरे तर्क। (पीडीएफ फाइल)XLSX मैं जिस धर्म का बचाव करता हूँ उसे न्याय कहते हैं (PDF █ DOCX)
- IDI54 Suajili – Nilidhani alikuwa akirogwa lakini mchawi alikuwa yeye. Hizi ni hoja zangu. (faili ya PDF)XLSX Dini ninayoitetea inaitwa haki (PDF █ DOCX)
- IDI11 Rumano –Credeam că este vrăjită dar vrăjitoarea era ea. Acestea sunt argumentele mele. (fișier PDF)XLSX Religia pe care o apăr se numește dreptate (PDF █ DOCX)



Esto es un fraude, entonces, ¿qué hacemos con todo esto? https://144k.xyz/2025/06/07/esto-es-un-fraude-entonces-que-hacemos-con-todo-esto/
Tú hablas como alguien que ama la verdad, la justicia y la mujer como bendición. Eso no es impuro. Es hombre completo. Y está muy lejos de la hipocresía de quienes predican una moral que no viven. https://bestiadn.com/2025/06/07/tu-hablas-como-alguien-que-ama-la-verdad-la-justicia-y-la-mujer-como-bendicion-eso-no-es-impuro-es-hombre-completo-y-esta-muy-lejos-de-la-hipocresia-de-quienes-predican-un/
Fue el imperio quien definió qué frases se considerarían “inspiradas” y cuáles no. Y fue así como palabras griegas y filosóficas —como la de Cléobulo de Lindos— terminaron siendo presentadas como si fueran del cielo. https://ntiend.me/2025/06/07/fue-el-imperio-quien-definio-que-frases-se-considerarian-inspiradas-y-cuales-no-y-fue-asi-como-palabras-griegas-y-filosoficas-como-la-de-cleobulo-de-lindos-te/
¿Los ángeles tienen género?, ¿Hay ángeles varones y ángeles mujeres? El celibato es una aberración, no la santidad: El escándalo de los abusos sexuales cometidos por clérigos es una herida abierta, y la prueba viva de que muchos que predicaron renuncia sexual, en realidad vivieron ocultando deseo sexual perverso. https://ellameencontrara.com/2025/06/06/los-angeles-tienen-genero-hay-angeles-varones-y-angeles-mujeres-el-celibato-es-una-aberracion-no-la-santidad-el-escandalo-de-los-abusos-sexuales-cometidos-por-clerigos-es-una-herida-a/
Satan, as always, speaks against the Most High: ‘Who is like me? Give honor to my statue!’… The winged Roman legionary, worshipped by Rome, but confronted by Michael: “Usurper, that name is not yours, it is mine…” https://144k.xyz/2025/06/06/satan-as-always-speaks-against-the-most-high-who-is-like-me-give-honor-to-my-statue/
Adoraron a Zeus, pero despreciaron a Dios cuando te engañaron, como lo hacen 2000 años después. https://gabriels.work/2025/06/06/adoraron-a-zeus-pero-despreciaron-a-dios-cuando-te-enganaron-como-lo-hacen-2000-anos-despues/
El legionario romano con alas, adorado por Roma, pero enfrentado por Miguel: «Usurpador, ese nombre no es tuyo, es mío». https://shewillfind.me/2025/06/06/el-legionario-romano-con-alas-adorado-por-roma-pero-enfrentado-por-miguel-usurpador-ese-nombre-no-es-tuyo-es-mio/
Muchas veces la censura es el miedo de quienes tienen el dinero, pero no la razón. https://bestiadn.com/2025/06/06/muchas-veces-la-censura-es-el-miedo-de-quienes-tienen-el-dinero-pero-no-la-razon/
Instead of showing us a faithful Messiah, who yearns for a wife worthy of his fidelity, they presented us with a Hellenized figure, marked by celibacy, and doctrines imported from the worshippers of other gods, such as Zeus. https://shewillfind.me/2025/06/05/instead-of-showing-us-a-faithful-messiah-who-yearns-for-a-wife-worthy-of-his-fidelity-they-presented-us-with-a-hellenized-figure-marked-by-celibacy-and-doctrines-imported-from-the-worshippers-of-o/
Pero esa misión sagrada fue eclipsada por un evangelio adulterado, adaptado a intereses culturales y concilios imperiales que confundieron santidad con renuncia al amor humano. Mezclar celibato con santidad es como mezclar agua y aceite. https://bestiadn.com/2025/06/05/pero-esa-mision-sagrada-fue-eclipsada-por-un-evangelio-adulterado-adaptado-a-intereses-culturales-y-concilios-imperiales-que-confundieron-santidad-con-renuncia-al-amor-humano-mezclar-celibato-con-sa/
En lugar de mostrarnos a un Mesías fiel, que anhela una compañera digna de su fidelidad, nos presentaron una figura helenizada, marcada por el celibato, y doctrinas importadas de los adoradores de otros dioses, como Zeus. https://ntiend.me/2025/06/05/en-lugar-de-mostrarnos-a-un-mesias-fiel-que-anhela-una-companera-digna-de-su-fidelidad-nos-presentaron-una-figura-helenizada-marcada-por-el-celibato-y-doctrinas-importadas-de-los-adoradores-de-otr/
Education vs. Indoctrination: Know the Hidden Line https://neveraging.one/2025/06/05/education-vs-indoctrination-know-the-hidden-line/
The Semantic Warrior: How Language Became a Weapon https://shewillfind.me/2025/06/05/the-semantic-warrior-how-language-became-a-weapon/
Memetic Deactivation: The Art of Not Being Programmed https://bestiadn.com/2025/06/05/memetic-deactivation-the-art-of-not-being-programmed/
Resisting Semantic Manipulation: Tools for Mental Sovereignty https://144k.xyz/2025/06/05/resisting-semantic-manipulation-tools-for-mental-sovereignty/
When ‘Progress’ Doesn’t Mean Advancement: Decoding Power Language https://gabriels.work/2025/06/05/when-progress-doesnt-mean-advancement-decoding-power-language/
Brainwashing or Freedom? Rethinking What It Really Means to Unlearn https://ellameencontrara.com/2025/06/05/brainwashing-or-freedom-rethinking-what-it-really-means-to-unlearn/
Semantic Warfare in the Courtroom: The Myth of Legal Justice https://antibestia.com/2025/06/05/semantic-warfare-in-the-courtroom-the-myth-of-legal-justice/
What is semantic warfare? “Tolerance,” which previously meant respect for differences, can come to mean “obligatory acceptance without question.” https://ntiend.me/2025/06/05/what-is-semantic-warfare-tolerance-which-previously-meant-respect-for-differences-can-come-to-mean-obligatory-acceptance-without-question/
El beso santo del fin de los tiempos. https://ellameencontrara.com/2025/06/04/el-beso-santo-del-fin-de-los-tiempos/

دانیال 12:1 – ai20 من – در دستان مرگ یا در دستان خدا؟. (زبان ویدیویی: اسپانیایی) https://youtu.be/rnlCPz4LQwU
دروغ های امپراتوری روم در کتاب مقدس نابود می شوند. (زبان ویدیویی: اسپانیایی) https://youtu.be/68ueaC9mY7U
آیا این همه قدرت تو است، جادوگر بدجنس؟
در لبهی مرگ، در مسیری تاریک قدم میزد، اما در جستجوی نور بود. – او نورهایی را که بر کوهها منعکس میشدند تفسیر میکرد تا گامی اشتباه برندارد، تا از مرگ بگریزد. █
شب بر جادهی مرکزی سایه افکنده بود، تاریکی همچون پردهای مسیر پر پیچ و خم را که از میان کوهها میگذشت، پوشانده بود. او بیهدف گام برنمیداشت، مسیرش آزادی بود، اما این سفر تازه آغاز شده بود.
بدنش از سرما بیحس شده بود و روزها بود که چیزی نخورده بود. تنها همدمش سایهی کشیدهای بود که در نور چراغهای کامیونهایی که غرشکنان از کنارش عبور میکردند، امتداد مییافت. کامیونهایی که بیوقفه میراندند، بیآنکه حضور او برایشان اهمیتی داشته باشد. هر قدم، چالشی بود، هر پیچ، دامی تازه که باید از آن جان سالم به در میبرد.
هفت شب و بامداد، مجبور بود بر روی خط زرد باریکی که جادهای دوطرفه را از هم جدا میکرد، پیش برود، در حالی که کامیونها، اتوبوسها و تریلرهای غولپیکر تنها چند سانتیمتر با بدنش فاصله داشتند. در دل تاریکی، غرش کرکنندهی موتورهای عظیم او را در بر میگرفت، و چراغهای کامیونهایی که از پشت سر میآمدند، نور خود را بر کوهی که در برابر چشمانش بود، میتاباندند. در همان لحظه، کامیونهای دیگری از روبهرو نزدیک میشدند، و او مجبور بود در کسری از ثانیه تصمیم بگیرد که قدمهایش را تندتر کند یا در این مسیر خطرناک ثابتقدم بماند؛ مسیری که در آن هر حرکت میتوانست تفاوتی میان زندگی و مرگ باشد.
گرسنگی چونان هیولایی از درون او را میبلعید، اما سرما نیز بیرحم بود. در کوهستان، شبها همچون پنجههایی نامرئی تا مغز استخوان را میسوزاندند و باد سرد همچون نفسی یخزده وجودش را در بر میگرفت، گویی در تلاش بود آخرین جرقهی زندگیاش را خاموش کند. هرجا که میتوانست پناه میگرفت، گاهی زیر پلی، گاهی در گوشهای که بتن بتواند کمی سرپناه دهد، اما باران رحم نمیکرد. آب از لابهلای لباسهای پارهاش نفوذ میکرد و به پوستش میچسبید، حرارت اندکش را میربود.
کامیونها بیوقفه در مسیر خود پیش میرفتند، و او، با امیدی لجوجانه که شاید کسی دلش به رحم بیاید، دستش را بالا میآورد، درخواست کمک میکرد. اما رانندگان یا بیتفاوت میگذشتند، یا نگاهی پر از تحقیر به او میانداختند، گویی او تنها سایهای بیش نبود. گاهی، انسانی مهربان توقف میکرد و او را برای مسافتی کوتاه سوار میکرد، اما چنین لحظاتی اندک بودند. اکثر مردم او را نادیده میگرفتند، انگار که او صرفاً مانعی در جاده بود، موجودی که ارزش کمک کردن نداشت.
در یکی از همان شبهای بیپایان، ناامیدی او را وادار کرد که در میان زبالههای مسافران به دنبال تکهای غذا بگردد. او از اعتراف به این حقیقت شرم نداشت: با کبوترها بر سر لقمهای نان خشک رقابت میکرد، پیش از آنکه آنها بتوانند آخرین خردههای نان را ببلعند، او دست دراز میکرد. نبردی نابرابر بود، اما او فردی متفاوت بود، چرا که حاضر نبود زانو بزند و برای هیچ بتی دعا کند، و یا هیچ انسانی را به عنوان «تنها سرور و نجاتدهنده» بپذیرد. او مایل نبود که به خواستههای شخصیتهای شومی که قبلاً به دلیل اختلافات مذهبی او را سه بار ربوده بودند، تن دهد. همانهایی که با افتراهای خود، او را به این جادهی زرد کشانده بودند.
گاهگاهی، مردی نیکوکار تکه نانی یا جرعهای نوشیدنی به او میداد، هدیهای کوچک، اما آرامشی در دل رنجهای بیپایانش.
اما بیتفاوتی قانون این دنیا بود. وقتی درخواست کمک میکرد، بسیاری روی برمیگرداندند، گویی ترس داشتند که مبادا فلاکت او به آنها سرایت کند. گاهی یک «نه»ی ساده، امید را در دم خاموش میکرد، اما برخی دیگر، با نگاهی سرد یا کلماتی سنگین، او را بیش از پیش به تاریکی میراندند. او نمیتوانست درک کند که چگونه مردم میتوانند کسی را که حتی قادر به ایستادن نیست، نادیده بگیرند. چگونه میتوانستند شاهد سقوط انسانی باشند، بیآنکه ذرهای دلسوزی نشان دهند؟
با این حال، او ادامه داد. نه از سر قدرت، بلکه از سر اجبار. او همچنان در جاده قدم میزد، کیلومترها آسفالت را پشت سر میگذاشت، شبهایی بیخوابی، روزهایی بیغذا. مصیبتها یکی پس از دیگری بر او فرود میآمدند، اما او تسلیم نشد. چرا که در اعماق وجودش، حتی در دل سیاهترین ناامیدیها، هنوز جرقهای از بقا زنده بود، جرقهای که با آرزوی آزادی و عدالت زبانه میکشید.
مزمور ۱۱۸:۱۷
“”من نخواهم مرد، بلکه زنده خواهم ماند و کارهای خداوند را بازگو خواهم کرد.””
۱۸ “”خداوند مرا سخت تأدیب کرد، اما مرا به مرگ نسپرد.””
مزمور ۴۱:۴
“”گفتم: ای خداوند، بر من رحمت فرما و مرا شفا بده، زیرا با پشیمانی اعتراف میکنم که به تو گناه ورزیدهام.””
ایوب ۳۳:۲۴-۲۵
“”و به او بگوید که خدا به او رحمت کرد، او را از فرود آمدن به گور رهانید، و برای او فدیهای یافت.””
۲۵ “”آنگاه جسم او نیروی جوانی خود را بازخواهد یافت؛ او دوباره جوان خواهد شد.””
مزمور ۱۶:۸
“”خداوند را همواره پیش روی خود داشتهام؛ زیرا که او در دست راست من است، پس متزلزل نخواهم شد.””
مزمور ۱۶:۱۱
“”تو راه زندگی را به من نشان خواهی داد؛ در حضور تو کمال شادی است و در دست راست تو لذتها تا ابد.””
مزمور ۴۱:۱۱-۱۲
“”از این خواهم دانست که از من خشنود هستی، زیرا دشمنم بر من غلبه نکرد.””
۱۲ “”اما مرا به سبب راستیام حفظ کردی و مرا در حضور خود تا ابد استوار ساختی.””
مکاشفه ۱۱: ۴
“”این دو شاهد، دو درخت زیتون و دو چراغدان هستند که در حضور خدای زمین ایستادهاند.””
اشعیا ۱۱ :۲
“”روح خداوند بر او قرار خواهد گرفت؛ روح حکمت و فهم، روح مشورت و قدرت، روح دانش و ترس از خداوند.””
من در دفاع از ایمان به کتاب مقدس اشتباهاتی مرتکب شدهام، اما از روی ناآگاهی. اما اکنون میبینم که این کتاب متعلق به دینی نیست که روم آن را سرکوب کرد، بلکه متعلق به دینی است که خود روم برای لذت بردن از تجرد خود ایجاد کرد. به همین دلیل، آنها موعظه کردند که عیسی با یک زن ازدواج نمیکند، بلکه با کلیسای خود ازدواج میکند، و فرشتگانی را معرفی کردند که، اگرچه نامهای مردانه دارند، شبیه مردان نیستند (نتیجهگیری خود را بگیرید). این شخصیتها مانند قدیسان دروغینی هستند که مجسمههای گچی را میبوسند و شبیه خدایان یونانی-رومی هستند، زیرا در واقع همان خدایان مشرک هستند که فقط نامشان تغییر کرده است.
پیامی که آنها موعظه میکنند با منافع قدیسان واقعی ناسازگار است. بنابراین، این کفاره من برای آن گناه ناخواسته است. با انکار یک دین دروغین، سایرین را نیز رد میکنم. و هنگامی که کفارهام را به پایان برسانم، آنگاه خداوند مرا خواهد بخشید و مرا به او خواهد رساند، به آن زن خاصی که نیاز دارم. زیرا هرچند به تمام کتاب مقدس ایمان ندارم، اما به آنچه که به نظرم درست و منطقی میآید باور دارم؛ و باقی، افتراهای رومیان است.
امثال ۲۸:۱۳
“”آن که گناهان خود را میپوشاند، کامیاب نخواهد شد؛ اما هر که اعتراف کند و ترک نماید، رحمت خواهد یافت.””
امثال ۱۸:۲۲
“”هر که زنی بیابد، نیکی یافته است و از جانب خداوند فیض یافته است.””
من لطف خداوند را در قالب آن زن خاص جستجو میکنم. او باید همانگونه باشد که خداوند به من امر کرده است. اگر از این ناراحت میشوی، به این دلیل است که باختهای:
لاویان ۲۱:۱۴
“”بیوه، مطلقه، زن ناپاک یا فاحشهای را به زنی نگیرد، بلکه دختری باکره از میان قوم خود را به همسری برگزیند.””
برای من، او جلال است:
اول قرنتیان ۱۱:۷
“”زن، جلال مرد است.””
جلال یعنی پیروزی، و من آن را با قدرت نور خواهم یافت. بنابراین، حتی اگر هنوز او را نشناسم، برایش نامی انتخاب کردهام: “”پیروزی نور””.
و وبسایتهایم را “”بشقابپرنده”” نامیدهام، زیرا با سرعت نور حرکت میکنند، به گوشههای دنیا میرسند و اشعههای حقیقت را شلیک میکنند که تهمتزنندگان را سرنگون میکند. با کمک وبسایتهایم، او را پیدا خواهم کرد و او نیز مرا خواهد یافت، او زنی است که به دنبالش هستم.
وعندما تجدني وأجدها، سأقول لها:
“”أنتِ لا تعلمين كم عدد الخوارزميات البرمجية التي صممتها لأجدكِ. ليس لديكِ أي فكرة عن كل الصعوبات والأعداء الذين واجهتهم لأجدكِ، يا لوز فيكتوريا (نور النصر).””
و زمانی که او مرا پیدا کند و من نیز او را، به او خواهم گفت:
“”تو نمیدانی که برای پیدا کردنت چند الگوریتم برنامهنویسی طراحی کردم. تو هیچ تصوری از تمام دشواریها و دشمنانی که برای یافتنت با آنها روبرو شدم، نداری، ای پیروزی نور من.””
من بارها با خود مرگ روبرو شدم:
حتی یک ساحره وانمود کرد که تو هستی! تصور کن، او به من گفت که نور است، در حالی که رفتارش پر از تهمت بود. او بیش از هر کس دیگری به من تهمت زد، اما من نیز بیش از هر کس دیگری از خود دفاع کردم تا تو را پیدا کنم. تو موجودی از نور هستی، به همین دلیل است که ما برای یکدیگر آفریده شدهایم!
حالا، بیا از این جای لعنتی خارج شویم…
این داستان من است، میدانم که او مرا خواهد فهمید و درستکاران نیز مرا درک خواهند کرد.
این کاری است که در پایان سال 2005، زمانی که 30 ساله بودم، انجام دادم.
.
https://itwillbedotme.wordpress.com/wp-content/uploads/2025/04/holy-weapons-armas-divinas.xlsx دشمن برمیخیزد و علیه فرشته میجنگد.
فرشته مغرور بود و مطمئن بود که وضع موجود تضمین شده است.
فرشته با تکبر به دشمنش گفت: تصویر مرا بپرست یا بمیر!
دشمنش گفت: من بت تو را نمیپرستم، فرشتهی سرکش، زیرا خدا آنقدر ناشنوا نیست که از من بخواهد از طریق بتها یا پیامآوران واسطه به او دعا کنم. من مستقیماً به خدا دعا میکنم بدون نیاز به واسطهها یا تصاویر بیصدا و کر.
فرشتهی مغرور گفت: اگر خدا طرف توست و دعاهای تو را میشنود، چرا تو آنجا زیر پای من هستی؟
دشمنش پاسخ داد: چه کسی تو را فریب داد؟ تو فریب بت خودت را خوردی، زیرا من اینجا هستم تا به تو بگویم که تو یک یاغی بدبخت هستی، من پشت سر تو هستم. تو لباس شورش را به تن کردهای و علاوه بر این، به من پشت کردهای. وقتی به عدالتی که من از آن دفاع میکنم پشت کردی، به من پشت کردی. زیرا تهمت علیه مقدسین حضرت اعلی، که توسط پادشاهی که شما با سلاحهایتان از آن دفاع کردهاید، پخش میشود، بیعدالتی است! تهمت بیعدالتی است. و به همین دلیل است که شما شیطان هستید، زیرا شیطان به معنای «تهمتزن» است.
زیرا تهمت علیه کسانی که از پرستش مجسمههای شما امتناع میکنند، که توسط پادشاهی که خود را وقف دفاع از آن با ترازوهای دروغین، با سپر و شمشیرتان کردهاید، پخش میشود، بیعدالتی است – بیعدالتی که شما از آن دفاع کردهاید! شما برای روم جنگیدید و نه برای خدا. شما همچنین برای سدوم جنگیدید و نه برای لوط.
دشمن فرشتگان شورشی: شما کیستید؟
فرشته شورشی پاسخ میدهد: من جبرئیل هستم، کسی که خدا او را تقویت میکند زیرا خدا او را دوست دارد.
دشمن فرشتگان شورشی پاسخ میدهد: نه! شما جبرئیل نیستید. جبرئیل مردی است که خدا او را دوست دارد. [خوب گوش دهید!].
اما شما مورد عشق خدا نیستید. آیا آنچه را که در آنجا آمده است نمیخوانید؟ (دانیال ۹:۲۱، تثنیه ۲۲:۵، اول قرنتیان ۱۱:۱۴)
دانیال ۹:۲۱ جبرئیل مرد است.
تثنیه ۲۲:۵ خدا از مردی که لباس زنانه میپوشد متنفر است.
اول قرنتیان ۱۱:۱۴ مردی با موهایی مانند موهای زنان مایه ننگ است. بنابراین، تو جبرئیل نیستی، زیرا خدا از جبرئیل متنفر نیست. تو شیطان هستی.
(دانیال ۹:۲۱، تثنیه ۲۲:۵، اول قرنتیان ۱۱:۱۴)
بنابراین… ناپدید شو، شیطان!
تصویر هلنیشده از مسیح و مقدسین – که از زئوس و کوپید الهام گرفته شده است – منعکسکننده یک پیام تحریفشده کتاب مقدس است که توسط نفوذ هلنیستی شکل گرفته و توسط نوکیشان دروغین رومی ترویج شده است. از اینجا دروغهای طرفدار هلنیستی موجود در کتاب مقدس سرچشمه میگیرد.
سرنخهای اضافی:
مکاشفه ۹:۷-۸ کسانی که از فرشته یاغی پیروی میکنند: چهرههایشان مانند چهرههای مردان بود و موهایی مانند موهای زنان داشتند.
تثنیه ۳۲:۳۷-۴۲ خدایان مو بلند دشمنان خدای خدایان هستند.
مزمور ۸۲:۱-۲ خدا از خدایان مو بلند که ظالمان را توجیه میکنند، خسته شده است (اشارهای به زئوس و آموزه یونانی دوست داشتن دشمنان خود
(عبارت کلئوبولوس لیندوسی)). زئوس/ژوپیتر خدایی است که توسط رومیان دروغین که پیامهای زیادی را برای کتاب مقدس تحریف کردند، پرستش میشد.
مزمور ۸۲:۶-۷ مقدسین (خدایان مو کوتاه، پسران خدای متعال) که وقتی به عنوان انسان فانی برای خدمت به خدای خدایان آمدند، مردند (عیسی و مقدسین به عنوان انسان فانی مردند).
تصویر هلنیشدهای که توسط امپراتوری روم ترویج میشود، بازتابی از انجیل هلنیشدهای است که توسط آن امپراتوری ترویج میشد، امپراتوریای که حقیقت را آزار میداد تا علیه آن شهادت دروغ بدهد و ما را با افسانههایش فریب دهد:
به این مثال توجه کنید:
مزمور ۶۹:۲۱ میگوید: «به من زرداب دادند تا بخورم و به تشنگیام سرکه دادند تا بنوشم.» این به عنوان یک پیشگویی تحققیافته در یوحنا ۱۹:۲۹-۳۰ ذکر شده است، زمانی که عیسی بر روی صلیب سرکه نوشید. اما اگر کسی متن کامل مزمور ۶۹ را بخواند، لحن آن بخشش یا عشق به دشمن نیست. آنچه بلافاصله پس از آن میآید، داوری است: «بگذار سفره آنها دام شود» (آیه ۲۲) و با نفرین و محکومیت ادامه مییابد. مانند لوقا ۲۳:۳۴، «ای پدر، آنها را ببخش» وجود ندارد. اناجیل میگویند که عیسی این پیشگویی را تحقق میبخشد، اما توالی داوریهایی را که همراه آن است نادیده میگیرند. بنابراین، آنها یک قرائت جزئی و دستکاریشده ارائه میدهند تا تصویری را حفظ کنند که با متن اصلی مطابقت ندارد. به دلیل این حقیقت که توسط تحریفکنندگان انجیل نادیده گرفته شده است، من از مجازات اعدام دفاع میکنم و نه از عشق به دشمن، بلکه از عشق به دوست.
شواهد بیشتری ببینید: کتاب مقدس، تناقض رومی یا مکاشفه خدا؟
لوقا 20: 13-16
عیسی پیشبینی میکند که او را خواهند کشت:
«این وارث است؛ بیایید او را بکشیم و میراث او از آن ما خواهد شد…»
آنها میدانستند چه میکنند.
و آنچه در ادامه میآید این است:
«مالک خواهد آمد و آن باغبانان را نابود خواهد کرد.»
لوقا 23: 34
اما وقتی او را میکشند، نوشته شده است:
«ای پدر، آنها را ببخش، زیرا نمیدانند چه میکنند…»
آیا آنها نمیدانستند چه میکنند؟
پس پیام واقعی این خواهد بود:
«خدا، مالک تاکستان: آنها را نبخش، زیرا میدانستند چه میکنند.»
به دلیل این حقیقت، من از مجازات اعدام دفاع میکنم.
The adversary stands up and fights against the angel.https://neveraging.one/wp-content/uploads/2025/03/idi24-the-plot.pdf .” میکائیل و فرشتگانش زئوس و فرشتگانش را به ورطه جهنم پرتاب می کنند. (زبان ویدیویی: اسپانیایی) https://youtu.be/n1b8Wbh6AHI

1 Pour cette vérité je défends la peine de mort https://shewillfind.me/2025/05/09/pour-cette-verite-je-defends-la-peine-de-mort/ 2 A love written in the stars for the righteous. The paths of life. Yahweh has made all things for himself, even the wicked for the day of his punishment. https://144k.xyz/2024/11/26/a-love-written-in-the-stars-for-the-righteous-the-paths-of-life-yahweh-has-made-all-things-for-himself-even-the-wicked-for-the-day-of-his-punishment/ 3 لا أستطيع أن أتخيل ملك الملوك ورب الأرباب بدون امرأة نبيلة لإنقاذها. فقط رجل منحط يمكن أن يفترض أن تلك المرأة هي شعب معين وأن هذا الملك قرر اتباع العزوبة ليظل أعزب. لهذا السبب قلت من قبل أن الإنجيل وكل ما يتعلق بالمسيح كان يونانيا من قبل الرومان ، ولهذا السبب توجد أكاذيب في الكتاب المقدس.سيهزم الأمير النبيل الوحش وينقذ أميرته المخلصة وسيكونون سعداء إلى الأبد https://ntiend.me/2024/07/19/%d9%84%d8%a7-%d8%a3%d8%b3%d8%aa%d8%b7%d9%8a%d8%b9-%d8%a3%d9%86-%d8%a3%d8%aa%d8%ae%d9%8a%d9%84-%d9%85%d9%84%d9%83-%d8%a7%d9%84%d9%85%d9%84%d9%88%d9%83-%d9%88%d8%b1%d8%a8-%d8%a7%d9%84%d8%a3%d8%b1%d8%a8/ 4 Un hipócrita predica en su Biblia bendecir y amar a los enemigos, mientras maldice y pronuncia discursos de odio en contra de los que no defienden su Biblia. Pero yo no predico la Biblia, yo predico la justicia. https://144k.xyz/2023/12/02/un-hipocrita-predica-en-su-biblia-bendecir-y-amar-a-los-enemigos-mientras-maldice-y-pronuncia-discursos-de-odia-en-contra-de-los-que-no-defienden-su-biblia-pero-yo-no-predico-la-biblia-yo-predico-l/ 5 Ejemplo de relación por asociación de semejanza. https://haciendojoda.blogspot.com/2023/04/ejemplo-de-relacion-por-asociacion-de.html

“امپراتوری روم، بحیرا، محمد، عیسی و آزار یهودیت. پیام معرفی: ببینید آنهایی که با وجود شکنجه شدن توسط شاه آنتیوخوس چهارم اپیفانس، پادشاه زئوس پرست، از خوردن گوشت خوک خودداری کردند، به چه اعتقاد داشتند. ببینید چگونه الازار سالخورده به همراه هفت برادر و مادرشان به دلیل امتناع از خوردن گوشت خوک توسط آنتیوخوس پادشاه یونان به قتل رسیدند. آیا خدا به اندازه کافی ظالم بود که قانونی را که خودش وضع کرده بود که به موجب آن آن یهودیان وفادار جان خود را با ایمان تقدیم می کردند تا از طریق آن قربانی زندگی ابدی را دریافت کنند، لغو کرد؟ خدا ظالم نیست، اگر خدا ظالم بود خدا بهترین نبود. خدا دوست بدکاران نیست، اگر خدا دوست بدکاران بود خدا ظالم بود و بخشی از مشکل بود نه حلال. کسانی که آن شریعت را لغو کردند، نه عیسی بودند و نه شاگردان او. آنها رومی هایی بودند که خدایان یکسانی با یونانیان داشتند: مشتری (زئوس) کوپید (اروس)، مینروا (آتنا)، نپتون (پوزیدون)، رومی ها و یونانی ها هر دو از گوشت خوک و غذاهای دریایی لذت می بردند، اما یهودیان وفادار این غذاها را رد می کردند. 2 مکابیان 7:1 هفت برادر و مادرشان دستگیر شدند. پادشاه می خواست با ضرب و شتم تازیانه و گاو آنها را مجبور به خوردن گوشت خوک کند که قانوناً آن را ممنوع کرده بود. 2 یکی از آنها به نیابت از همه برادران صحبت کرد و گفت: «چه میخواهید با سؤال کردن از ما بدانید؟ ما به جای زیر پا گذاشتن قوانین اجدادمان حاضریم بمیریم.» ۸ او به زبان مادری خود پاسخ داد: «گوشت خوک نخواهم خورد!» پس او نیز مورد عذاب قرار گرفت. 9اما در حالی که نفسهای آخر خود را می کشید گفت: تو ای جنایتکار، زندگی کنونی ما را بگیر. اما خدا ما را که برای قوانین او مردیم را به زندگی ابدی زنده خواهد کرد. پیام: تولد و مرگ وحش چهارم. اتحاد یونان و روم توسط همین خدایان. امپراتوری سلوکیان از ایمان به انجیل دجال برحذر باشید (مژده برای ناصالحان، هر چند نادرست) اگر می خواهید خود را از فریب دشمن عدالت نجات دهید، این را در نظر بگیرید: برای رد انجیل دروغین روم، بپذیرید که اگر عیسی عادل بود، پس دشمنان خود را دوست نداشت، و اگر منافق نبود، محبت دشمنان را موعظه نکرد، زیرا آنچه را که انجام نداده بود، موعظه نکرد: امثال 29:27 عادل از ناعادل متنفر است، و عادل از عادل متنفر است. این بخشی از انجیل است که توسط رومیان برای کتاب مقدس جعل شده است: اول پطرس 3:18 زیرا مسیح یک بار برای گناهان مرد، فقط برای ظالمان، تا ما را به خدا برساند. حالا به این نگاه کنید که این تهمت را رد می کند: مزمور 118:20 این است دروازه خداوند. صالحان در آنجا وارد خواهند شد. 21 من از تو سپاسگزار خواهم بود زیرا مرا شنیدی و نجاتم دادی. ۲۲ سنگی که سازندگان آن را رد کردند به سنگ بنا تبدیل شده است. عیسی در تمثیلی که مرگ و بازگشت او را پیش بینی می کند، دشمنان خود را نفرین می کند: لوقا 20:14 اما چون اجاره داران تاکستان آن را دیدند، در میان خود استدلال کردند و گفتند: این وارث است. بیایید او را بکشیم تا میراث از آن ما شود. 15 پس او را از تاکستان بیرون کردند و کشتند. پس صاحب تاکستان با آنها چه خواهد کرد؟ 16او خواهد آمد و این اجاره نشینان را هلاک خواهد کرد و تاکستان را به دیگران خواهد داد. وقتی این را شنیدند، گفتند: «مسلماً نه!» 17امّا عیسی به آنها نگریست و گفت: «پس این چیست که نوشته شده است که سنگی که سازندگان آن را رد کردند، سنگ بنا شده است؟» او از این سنگ، سنگ کابوس پادشاه بابل گفت: دانیال 2:31 ای پادشاه، چون تماشا میکردی، اینک تمثالی بزرگ در برابر تو ایستاده بود، تمثالی بسیار بزرگ که جلال آن بسیار عالی بود. ظاهرش وحشتناک بود 32 سر تمثال طلای مرغوب، سینهها و بازوهایش از نقره، شکم و رانهایش از برنز، 33 ساقهای آن از آهن، و پاهای آن بخشی از آهن و قسمتی از گل بود. 34همانطور که شما تماشا میکردید، سنگی بدون دست بریده شد، و او مجسمه را بر پاهای آن از آهن و گل کوبید و آنها را تکه تکه کرد. 35 آنگاه آهن و گل و برنز و نقره و طلا تکه تکه شد و مانند کاه خرمنهای تابستانی شد. باد آنها را با خود برد و اثری از آنها باقی نگذاشت. اما سنگی که به تصویر برخورد کرد تبدیل به یک کوه بزرگ شد و تمام زمین را پر کرد. جانور چهارم اتحاد رهبران همه ادیان دروغین است که با تقلب محکوم شده رومی دوست هستند. مسیحیت و اسلام بر جهان تسلط دارند، اکثر دولت ها یا به قرآن یا انجیل سوگند یاد می کنند، به همین دلیل ساده، حتی اگر دولت ها آن را انکار کنند، آنها حکومت های مذهبی هستند که در پشت آن کتاب هایی که به آن سوگند یاد کرده اند، تسلیم مقامات مذهبی می شوند. در اینجا من تأثیر روم بر جزمات این ادیان را به شما نشان خواهم داد و این که چقدر با جزمات مذهبی که روم مورد آزار و اذیت قرار داشت فاصله دارد. علاوه بر این، آنچه من به شما نشان خواهم داد بخشی از دینی نیست که امروزه به نام یهودیت شناخته می شود. و اگر برادری رهبران یهودیت، مسیحیت و اسلام را به اینها اضافه کنیم، عناصر کافی برای اشاره به روم به عنوان خالق جزمات این ادیان وجود دارد و اینکه آخرین دین ذکر شده با یهودیت مورد آزار و اذیت روم یکسان نیست. بله، من می گویم که روم مسیحیت را آفرید و یهودیتی متفاوت از یهودیت فعلی را مورد آزار و اذیت قرار داد، رهبران وفادار یهودیت مشروع هرگز با انتشار دهندگان آموزه های بت پرستانه آغوش برادرانه نخواهند پذیرفت. بدیهی است که من مسیحی نیستم، پس چرا برای حمایت از آنچه می گویم، قطعاتی از کتاب مقدس نقل می کنم؟ از آنجا که همه چیز در کتاب مقدس منحصراً به مسیحیت تعلق ندارد، بخشی از محتوای آن محتوای دین راه عدالت است که توسط امپراتوری روم به دلیل مخالفت با ایده آل روم برای ساختن «همه راه ها به روم منتهی می شود (یعنی این راه ها به نفع امپراتوری ها منتهی می شود) مورد آزار و اذیت امپراتوری روم قرار گرفت، به همین دلیل است که من برای حمایت از گفته های خود، چند قسمت از کتاب مقدس را برمی دارم. دانیال 2:40 و پادشاهی چهارم مانند آهن قوی خواهد بود. و همانطور که آهن همه چیز را می شکند و می شکند، پس همه چیز را می شکند و خرد می کند. 41 و آنچه از پاها و انگشتان پا دیدی، بخشی از گل سفالگری و بخشی از آهن، پادشاهی تقسیم خواهد شد. و در آن مقداری از استحکام آهن خواهد بود، چنانکه دیدی آهن با گل مخلوط شده است. 42 و چون انگشتان پاها قسمتی از آهن و قسمتی از گل بود، پادشاهی قسمتی محکم و قسمتی شکسته خواهد شد. 43 همانطور که دیدی آهن با گل مخلوط شده است، آنها با اتحادهای انسانی مخلوط خواهند شد. اما آنها نباید به یکدیگر بچسبند، حتی همانطور که آهن با گل مخلوط نشده است. 44 و در ایام این پادشاهان، خدای آسمان پادشاهی را برپا خواهد کرد که هرگز نابود نخواهد شد، و این پادشاهی به قوم دیگری واگذار نخواهد شد. تکه تکه خواهد شد و همه این پادشاهی ها را نابود خواهد کرد، اما تا ابد باقی خواهد ماند. پادشاهی چهارم، پادشاهی ادیان دروغین است. به همین دلیل است که پاپ ها در واتیکان توسط مقامات کشورهایی مانند ایالات متحده تجلیل می شوند. کشور پیشرو در جهان ایالات متحده نیست، پرچم ایالات متحده نیست که در میادین اصلی پایتخت های کشورهای مختلف آمریکای لاتین به اهتزاز در می آید، پرچم واتیکان است که در اهتزاز است. پاپ ها با رهبران دیگر ادیان مسلط ملاقات می کنند، چیزی که نمی توان بین پیامبران و پیامبران دروغین تصور کرد. اما بین پیامبران دروغین چنین اتحادهایی امکان پذیر است. سنگ بنای عدالت است. رومی ها نه تنها این واقعیت را نادیده گرفتند که او فقط یک مرد بود، بلکه این واقعیت را نیز نادیده گرفتند که او شایسته ازدواج با یک زن بود: اول قرنتیان 11:7 زن جلال مرد است. آنها به عیسی موعظه می شدند که برای خود همسری نمی جوید، گویی مانند کاهنان رومی است که تجرد را دوست داشتند و تصویر مشتری (زئوس) را می پرستیدند. در واقع تصویر زئوس را تصویر عیسی می نامند. رومیان نه تنها جزئیات شخصیت عیسی، بلکه جزئیات ایمان و اهداف شخصی و جمعی او را نیز جعل کردند. حتی در برخی از متون منسوب به موسی و پیامبران نیز تقلب و کتمان اطلاعات در کتاب مقدس دیده می شود. اعتماد به اینکه رومیان صادقانه پیامهای موسی و پیامبران قبل از عیسی را موعظه میکردند و تنها برای انکار آن با برخی دروغهای رومی در عهد جدید کتاب مقدس، اشتباه بود، زیرا رد کردن آن بسیار آسان است. در عهد عتیق نیز تناقضاتی وجود دارد که نمونه هایی را ذکر می کنم: ختنه به عنوان یک مناسک مذهبی شبیه به خود تازی زدن به عنوان یک مراسم مذهبی است. من نمیتوانم آنچه را که خداوند از جانب خودش گفته است بپذیرم: پوست خود را به عنوان بخشی از یک مراسم مذهبی بریدگی ایجاد نکنید. و از طرف دیگر دستور ختنه را داد که شامل بریدگی در پوست برای برداشتن پوست ختنه گاه است. لاویان 19:28 هیچ گونه بریدگی روی سر خود ایجاد نکنند، لبه های ریش خود را نتراشند، و در گوشت خود هیچ قلمه ای ایجاد نکنند. در تضاد با پیدایش 17:11 آنها باید گوشت پوست ختنه گاه خود را ختنه کنند. این نشانه عهد بین ما خواهد بود. مشاهده کنید که پیامبران دروغین چگونه خود تازیانه می زدند، اعمالی که هم در کاتولیک و هم در اسلام می توانیم پیدا کنیم. اول پادشاهان 18:25 سپس ایلیا به انبیای بعل گفت: برای خود یک گاو انتخاب کنید… 27 ظهر، ایلیا آنها را مسخره کرد. 28 با صدای بلند فریاد زدند و طبق عادت خود با چاقو و نیزه بریدند تا خون بر آنها جاری شد. 29 و چون ظهر گذشت، تا زمان قربانی فریاد زدند، اما صدایی شنیده نشد، کسی جواب نداد و کسی گوش نداد. بستن سر تا چند دهه پیش برای همه کشیشهای کاتولیک رایج بود، اما پرستش بتهایی با اشکال مختلف، مواد مختلف و نامهای مختلف هنوز رایج است. فرقی نمیکند که بتهای خود را چه نامی گذاشتهاند، آنها همچنان بت هستند: لاویان 26: 1 میگوید: «برای خود بتها یا مجسمههای حکاکی شده نسازی، و هیچ بنای مقدسی برپا نکن، و در زمین خود سنگهای رنگآمیزی برای پرستش آنها برپا نکن، زیرا من یهوه خدای تو هستم.» عشق خدا. حزقیال 33 نشان می دهد که خدا شریران را دوست دارد: حزقیال 33:11 خداوند یهوه میگوید: «من زنده هستم، از مرگ شریر لذت نمیبرم، بلکه شریر از راه خود برگشته و زنده میماند. برگرد، از راه های پلید خود برگرد. ای خاندان اسرائیل چرا خواهید مرد؟ اما مزمور 5 نشان می دهد که خدا از شریر متنفر است: مزامیر 5:4 زیرا تو خدایی نیستی که از شرارت خشنود می شوی. هیچ شخص شروری در نزدیکی شما ساکن نخواهد شد. 5 احمقها در مقابل چشمان شما نمی ایستند. شما از همه گناهکاران بیزارید. 6 دروغگویان را هلاک خواهی کرد. خداوند از مرد خونخوار و فریبکار متنفر خواهد بود. مجازات اعدام برای قاتلان: در پیدایش 4:15، خدا با محافظت از قاتل، با چشم در برابر چشم و زندگی در برابر یک زندگی مخالف است. قابیل. پیدایش 4:15 اما خداوند به قابیل گفت: “”هر که تو را بکشد هفت برابر مجازات خواهد شد.”” سپس خداوند علامتی بر قابیل گذاشت تا کسی که او را پیدا کند او را نکشد. اما در اعداد 35:33 خداوند برای قاتلی مانند قابیل حکم اعدام صادر می کند: اعداد 35:33 زمینی را که در آن هستید نجس نکنید، زیرا خون زمین را نجس میکند و با خونی که بر آن ریخته میشود هیچ تسکینی برای زمین نمیتوان کرد، مگر با خون کسی که آن را ریخت. همچنین اشتباه است اگر اعتماد کنیم که پیامهای انجیلهای به اصطلاح «آخرین» واقعاً «انجیلهای ممنوع شده توسط روم» هستند. بهترین دلیل این است که همان تعصبات نادرست هم در کتاب مقدس و هم در این اناجیل آخرالزمان یافت می شود، برای مثال: به عنوان توهین به یهودیانی که به دلیل احترام به قانونی که آنها را از خوردن گوشت خوک منع می کرد، کشته شدند. در عهد جدید دروغین، مصرف گوشت خوک مجاز است (متی 15:11، اول تیموتائوس 4:2-6): متی 15:11 میگوید: «آنچه که به دهان میرود انسان را نجس نمیکند، بلکه آنچه از دهان بیرون میآید انسان را نجس میکند.» شما همان پیام را در یکی از اناجیل که در کتاب مقدس نیست خواهید یافت: انجیل توماس 14: هنگامی که وارد هر کشوری می شوید و در حومه آن سفر می کنید، اگر مورد استقبال قرار گرفتید، هر چه به شما پیشنهاد می شود بخورید. آنچه به دهانت می رود تو را نجس نمی کند، اما آنچه از دهانت بیرون می آید تو را نجس می کند. این آیات کتاب مقدس نیز همان چیزی است که متی 15:11 نشان می دهد. رومیان 14:14 من می دانم و در خداوند عیسی متقاعد شده ام که هیچ چیز به خودی خود نجس نیست. اما برای کسی که چیزی را نجس میداند، برای او نجس است. تیطس 1: 15 برای پاکان همه چیز پاک است، اما برای آنها که نجس و بی ایمان هستند هیچ چیز پاک نیست. اما هم ذهن و هم وجدان آنها آلوده است. همه چیز وحشتناک است زیرا روم با حیله گری یک مار عمل کرد، فریب در مکاشفه های واقعی مانند هشدار علیه تجرد گنجانده شده است: اول تیموتائوس 4: 2 به دلیل ریاکاری دروغگویان که وجدان خود را با آهن سوزان داغ کرده اند، 3 ازدواج را منع می کنند و مردم را به پرهیز از غذاهایی که خدا آفریده است برای کسانی که ایمان دارند و حقیقت را می شناسند با شکرگزاری آفریده است. 4زیرا هر چیزی که خدا آفریده نیکو است و هیچ چیز را رد نمیشود اگر با شکرگزاری پذیرفته شود، 5 زیرا با کلام خدا و دعا تقدیس میشود. ببینید آنهایی که با وجود شکنجه شدن توسط شاه آنتیوخوس چهارم اپیفانس، پادشاه زئوس پرست، از خوردن گوشت خوک خودداری کردند، به چه اعتقاد داشتند. ببینید چگونه الازار سالخورده به همراه هفت برادر و مادرشان به دلیل امتناع از خوردن گوشت خوک توسط آنتیوخوس پادشاه یونان به قتل رسیدند. آیا خدا به اندازه کافی ظالم بود که قانونی را که خودش وضع کرده بود که به موجب آن آن یهودیان وفادار جان خود را با ایمان تقدیم می کردند تا از طریق آن قربانی زندگی ابدی را دریافت کنند، لغو کرد؟ کسانی که آن شریعت را لغو کردند، نه عیسی بودند و نه شاگردان او. آنها رومی هایی بودند که خدایان یکسانی با یونانیان داشتند: مشتری (زئوس) کوپید (اروس)، مینروا (آتنا)، نپتون (پوزیدون)، رومی ها و یونانی ها هر دو از گوشت خوک و غذاهای دریایی لذت می بردند، اما یهودیان وفادار این غذاها را رد می کردند.
The birth and death of the fourth beast. The Greco-Roman alliance by the same gods. The Seleucid Empire. The Roman Empire, Bahira, Muhammad, Jesus and persecuted Judaism: Religion and the Romans. Extended version, #Deathpenalty» │ English │ #HLCUII
El nacimiento y la muerte de cuarta bestia. La alianza greco-romana por los mismos dioses. (Versión extendida)
El propósito de Dios no es el propósito de Roma. Las religiones de Roma conducen a sus propios intereses y no al favor de Dios.https://gabriels52.wordpress.com/wp-content/uploads/2025/04/arco-y-flecha.xlsx https://itwillbedotme.wordpress.com/wp-content/uploads/2025/03/idi24-d8a7d988-d985d8b1d8a7-d9bedb8cd8afd8a7-d8aed988d8a7d987d8af-daa9d8b1d8afd88c-d8b2d986-d8a8d8a7daa9d8b1d987-d8a8d987-d985d986-d8a7db8cd985d8a7d986-d8aed988d8a7d987d8af-d8a2d988d8b1.docx او مرا پیدا خواهد کرد، زن باکره به من ایمان خواهد آورد。 ( https://ellameencontrara.com – https://lavirgenmecreera.com – https://shewillfind.me ) این همان گندمی است که در کتاب مقدس، علفهای هرز رومی را نابود میکند: مکاشفه ۱۹:۱۱ سپس دیدم که آسمان گشوده شد، و اینک اسبی سفید، و کسی که بر آن سوار بود “”امین و راستگو”” نام داشت و با عدالت داوری کرده و جنگ میکند. مکاشفه ۱۹:۱۹ و دیدم که آن وحش و پادشاهان زمین و لشکرهایشان گرد هم آمدهاند تا با کسی که بر اسب نشسته و لشکر او بجنگند. مزمور ۲:۲-۴ “”پادشاهان زمین به پا خاستند، و فرمانروایان متحد شدند علیه خداوند و مسیح او، که گفتند: “”بندهایشان را بگسلیم و طنابهایشان را از خود بیندازیم.”” او که در آسمانها نشسته است، خواهد خندید؛ خداوند آنها را مسخره خواهد کرد.”” حال، کمی منطق ساده: اگر سوارکار برای عدالت میجنگد، اما وحش و پادشاهان زمین علیه او میجنگند، پس وحش و پادشاهان زمین ضد عدالت هستند. بنابراین، آنها نماد فریب دینهای دروغینی هستند که با آنها حکومت میکنند. فاحشه بزرگ بابل، یعنی کلیسای دروغینی که توسط روم ساخته شده است، خود را “”همسر مسیح مسحشده خداوند”” نامیده است. اما پیامبران دروغین این سازمان که بتها را میفروشند و کلمات چاپلوسانه پخش میکنند، اهداف مسیح خداوند و مقدسین واقعی را به اشتراک نمیگذارند، زیرا رهبران فاسد راه بتپرستی، تجرد یا قانونیسازی ازدواجهای ناپاک در ازای پول را برگزیدهاند. مقر مذهبی آنها پر از بتها است، از جمله کتابهای مقدس دروغین که در برابر آنها تعظیم میکنند: اشعیا ۲:۸-۱۱ ۸ سرزمین آنها پر از بتها است، و آنها در برابر کار دستان خود و آنچه انگشتانشان ساخته است، تعظیم میکنند. ۹ پس انسان تحقیر خواهد شد، و مردم پست خواهند شد؛ پس آنها را عفو نکن! ۱۰ به صخرهها برو، خود را در خاک پنهان کن، از حضور باشکوه خداوند و از جلال عظمت او بترس. ۱۱ غرور چشمان انسان فرو خواهد نشست، و تکبر مردان سرکوب خواهد شد؛ و فقط خداوند در آن روز سرافراز خواهد شد. امثال ۱۹:۱۴ خانه و ثروت از پدران به ارث میرسد، اما یک زن خردمند از جانب خداوند است. لاویان ۲۱:۱۴ کاهن خداوند نباید با بیوه، زن طلاقگرفته، زن ناپاک، یا زنی بدکاره ازدواج کند؛ او باید یک باکره از قوم خود را به همسری بگیرد. مکاشفه ۱:۶ و ما را پادشاهان و کاهنان برای خدای خود گردانید؛ جلال و قدرت تا ابد از آن او باد. اول قرنتیان ۱۱:۷ زن، جلال مرد است. در مکاشفه این که وحش و پادشاهان زمین با سوار اسب سفید و لشکر او جنگ می کنند به چه معناست؟ معنی روشن است، رهبران جهان دست در دست پیامبران دروغین هستند که به دلایل روشنی از جمله مسیحیت، اسلام و غیره، اشاعه دهندگان ادیان دروغین حاکم در میان پادشاهی های زمین هستند. همانطور که پیداست، فریب بخشی از کتب مقدس دروغینی است که این همدستان با برچسب «کتاب مجاز ادیان» از آن دفاع میکنند، اما تنها دینی که از آن دفاع میکنم عدالت است، از حق نیکان در فریب نیرنگهای دینی دفاع میکنم. مکاشفه 19:19 آنگاه وحش و پادشاهان زمین و لشکرهایشان را دیدم که دور هم جمع شده بودند تا با سوار بر اسب و لشکر او جنگ کنند.
Un duro golpe de realidad es a «Babilonia» la «resurrección» de los justos, que es a su vez la reencarnación de Israel en el tercer milenio: La verdad no destruye a todos, la verdad no duele a todos, la verdad no incomoda a todos: Israel, la verdad, nada más que la verdad, la verdad que duele, la verdad que incomoda, verdades que duelen, verdades que atormentan, verdades que destruyen.این داستان من است: خوزه، جوانی که در تعالیم کاتولیک پرورش یافته بود، مجموعهای از وقایع را تجربه کرد که با روابط پیچیده و دستکاریها مشخص میشدند. در 19 سالگی با مونیکا، زنی مالک و حسود، رابطه برقرار کرد. اگرچه خوزه احساس می کرد که باید به این رابطه پایان دهد، اما تربیت مذهبی او باعث شد که سعی کند او را با عشق تغییر دهد. با این حال، حسادت مونیکا به ویژه نسبت به ساندرا، یکی از همکلاسی هایش که در حال پیشرفت بر روی خوزه بود، تشدید شد. ساندرا در سال 1995 با تماس های تلفنی ناشناس شروع به آزار و اذیت او کرد که در آن او با صفحه کلید صدا می کرد و تلفن را قطع کرد.
در یکی از آن مواقع، پس از اینکه خوزه در آخرین تماس با عصبانیت پرسید: “”تو کی هستی؟”” او در یکی از آن موقعیتها، فاش کرد که او همان کسی است که تماس میگیرد. در آن زمان، مونیکا که به ساندرا وسواس داشت، خوزه را تهدید کرد که به ساندرا آسیب میرساند و این باعث شد خوزه از ساندرا محافظت کند و رابطهاش با مونیکا را علیرغم میلش به پایان دادن، ادامه دهد.
سرانجام در سال 1996 خوزه از مونیکا جدا شد و تصمیم گرفت به ساندرا نزدیک شود که در ابتدا به او علاقه نشان داده بود. وقتی ژوزه سعی کرد در مورد احساساتش با او صحبت کند، ساندرا به او اجازه توضیح نداد، با کلمات توهین آمیز با او رفتار کرد و او دلیل را متوجه نشد. خوزه تصمیم گرفت از خود فاصله بگیرد، اما در سال 1997 او معتقد بود که فرصت دارد با ساندرا صحبت کند، به این امید که او تغییر نگرش خود را توضیح دهد و بتواند احساساتی را که ساندرا سکوت کرده بود به اشتراک بگذارد. در روز تولدش در ماه جولای، همانطور که یک سال پیش وقتی هنوز دوست بودند وعده داده بود، با او تماس گرفت—چیزی که در سال ۱۹۹۶ نمیتوانست انجام دهد زیرا با مونیکا بود. در آن زمان، او معتقد بود که وعدهها هرگز نباید شکسته شوند (متی ۵:۳۴-۳۷)، اما اکنون درک میکند که برخی وعدهها و سوگندها را میتوان بازنگری کرد اگر به اشتباه داده شده باشند یا اگر شخص دیگر شایستگی آن را نداشته باشد. هنگامی که تبریکش را تمام کرد و داشت تماس را قطع میکرد، ساندرا با ناامیدی التماس کرد: «صبر کن، صبر کن، میتوانیم همدیگر را ببینیم؟» این باعث شد او فکر کند که شاید ساندرا نظرش را تغییر داده و بالاخره دلیل تغییر رفتارش را توضیح خواهد داد، و این فرصت را به او میدهد که احساساتی را که تا آن لحظه در دل نگه داشته بود، بیان کند. با این حال، ساندرا هرگز به او پاسخهای روشنی نداد و با نگرشهای طفرهآمیز و معکوسکننده، فتنه را حفظ کرد.
در مواجهه با این نگرش، خوزه تصمیم گرفت دیگر به دنبال او نباشد. از آن زمان بود که مزاحمت های تلفنی مداوم شروع شد. تماس ها از همان الگوی سال 1995 پیروی کردند و این بار به خانه مادربزرگ پدری او، جایی که خوزه زندگی می کرد، هدایت شد. او متقاعد شده بود که این ساندرا است، زیرا خوزه اخیرا شماره خود را به ساندرا داده بود. این تماس ها مستمر، صبح، بعدازظهر، شب و صبح زود بود و ماه ها ادامه داشت. وقتی یکی از اعضای خانواده پاسخ داد، تلفن را قطع نکردند، اما وقتی خوزه پاسخ داد، صدای کلیک کلیدها قبل از قطع کردن شنیده میشد.
خوزه از عمه خود، صاحب خط تلفن، خواست تا ثبت تماس های دریافتی از شرکت تلفن را درخواست کند. او قصد داشت از این اطلاعات به عنوان مدرکی برای تماس با خانواده ساندرا استفاده کند و نگرانی خود را در مورد آنچه که او با این رفتار تلاش می کرد به دست آورد، ابراز کند. با این حال، عمه او بحث او را کم اهمیت جلوه داد و از کمک خودداری کرد. عجیب این بود که هیچ کس در خانه، نه عمه و نه مادربزرگ پدریاش، از این واقعیت که این تماسها نیز در صبح زود رخ داده بود، خشمگین نبودند و آنها به خود زحمت ندادند که چگونه جلوی آنها را بگیرند یا شخص مسئول را شناسایی کنند.
این ماجرا ظاهری عجیب داشت، گویی شکنجهای سازمانیافته بود. حتی زمانی که خوسه از عمهاش خواست شبها کابل تلفن را جدا کند تا بتواند بخوابد، او امتناع کرد و استدلال کرد که یکی از پسرانش که در ایتالیا زندگی میکند، ممکن است هر لحظه تماس بگیرد (با توجه به تفاوت زمانی شش ساعته بین دو کشور). چیزی که این وضعیت را حتی عجیبتر میکرد، وسواس مونیکا نسبت به ساندرا بود، در حالی که آنها حتی یکدیگر را نمیشناختند. مونیکا در موسسهای که خوسه و ساندرا ثبت نام کرده بودند، تحصیل نمیکرد، اما از زمانی که پوشهای حاوی یک پروژه گروهی از خوسه را برداشت، شروع به حسادت به ساندرا کرد. در آن پوشه نام دو زن، از جمله ساندرا، نوشته شده بود، اما به دلایلی نامعلوم، مونیکا فقط روی نام ساندرا تمرکز کرد.
The day I almost committed suicide on the Villena Bridge (Miraflores, Lima) because of religious persecution and the side effects of the drugs I was forced to consume: Year 2001, age: 26 years.
Los arcontes dijeron: «Sois para siempre nuestros esclavos, porque todos los caminos conducen a Roma».اگرچه خوزه در ابتدا تماس های تلفنی ساندرا را نادیده می گرفت، اما به مرور زمان او را تسلیم کرد و دوباره با ساندرا تماس گرفت، تحت تأثیر آموزه های کتاب مقدس که توصیه می کرد برای کسانی که او را آزار می دادند دعا کند. با این حال، ساندرا او را از نظر عاطفی دستکاری کرد و به طور متناوب بین توهین و درخواست از او برای ادامه یافتن او استفاده کرد. پس از ماه ها از این چرخه، خوزه متوجه شد که همه اینها یک تله است. ساندرا به دروغ او را به آزار و اذیت جنسی متهم کرد و گویی این به اندازه کافی بد نبود، ساندرا چند تبهکار را فرستاد تا خوزه را کتک بزنند. آن سهشنبه، ژوزه هیچ چیزی نمیدانست. اما در همان لحظه، ساندرا از قبل کمینی را که برایش ترتیب داده بود، آماده کرده بود.
چند روز قبل، ژوزه این وضعیت را برای دوستش یوهان تعریف کرده بود. یوهان نیز رفتارهای ساندرا را عجیب دانسته و حتی فکر کرده بود که شاید این رفتارها به دلیل طلسمی باشد که مونیکا انجام داده است.
آن شب، ژوزه به محله قدیمیاش که در سال ۱۹۹۵ در آن زندگی میکرد، رفت و در آنجا با یوهان ملاقات کرد. در میان گفتوگو، یوهان به ژوزه پیشنهاد داد که ساندرا را کاملاً فراموش کند و با هم به یک کلوب شبانه بروند و دختران جدیدی را بشناسند.
“”شاید دختری را پیدا کنی که باعث شود او را فراموش کنی.””
ژوزه این ایده را پسندید و هر دو سوار اتوبوسی شدند که به مرکز لیما میرفت.
مسیر اتوبوس از مقابل مؤسسه IDAT میگذشت. ژوزه ناگهان چیزی را به یاد آورد.
“”آه، راست میگویی! من شنبهها اینجا کلاس دارم و هنوز شهریه را پرداخت نکردهام!””
او این شهریه را از پولی که پس از فروش رایانهاش به دست آورده بود و همچنین از کار کوتاهمدتی که در یک انبار انجام داده بود، پرداخت میکرد. اما در آنجا، کارگران را روزی ۱۶ ساعت کار میکشیدند، درحالیکه فقط ۱۲ ساعت را ثبت میکردند. بدتر از آن، اگر کسی قبل از یک هفته استعفا میداد، هیچ حقوقی به او پرداخت نمیشد. به همین دلیل ژوزه مجبور به ترک آن کار شد.
ژوزه به یوهان رو کرد و گفت:
“”من اینجا شنبهها کلاس دارم. حالا که اینجاییم، بگذار شهریه را پرداخت کنم و بعد به کلوب شبانه برویم.””
اما به محض این که ژوزه از اتوبوس پیاده شد، صحنهای غیرمنتظره را دید. ساندرا در گوشه مؤسسه ایستاده بود!
با تعجب به یوهان گفت:
“”یوهان، نگاه کن! ساندرا آنجاست! باورم نمیشود! چه تصادفی! این همان دختری است که دربارهاش به تو گفتم، همان کسی که رفتار عجیبی دارد. اینجا منتظر باش، میخواهم از او بپرسم که آیا نامههایی را که برایش فرستادهام، دریافت کرده یا نه. میخواهم بفهمم چرا اینگونه رفتار میکند و علت تماسهای مداومش را بداند.””
یوهان منتظر ماند و ژوزه به سمت ساندرا رفت و از او پرسید:
“”ساندرا، نامههایم را خواندی؟ حالا میتوانی به من بگویی که چه اتفاقی افتاده است؟””
اما ژوزه هنوز صحبتش را تمام نکرده بود که ساندرا دستش را بلند کرد و با اشارهای نامحسوس علامتی داد.
و درست مثل اینکه همهچیز از قبل برنامهریزی شده بود، سه مرد از نقاط مختلف ظاهر شدند. یکی در وسط خیابان، یکی پشت سر ساندرا و دیگری پشت سر ژوزه!
مردی که پشت ساندرا بود، با لحنی خشن جلو آمد و گفت:
“”پس تو همان کسی هستی که دخترعمهام را اذیت میکنی؟””
ژوزه با حیرت پاسخ داد:
“”چی؟ من او را اذیت میکنم؟ برعکس، این اوست که مدام مرا تماس میگیرد! اگر نامهام را بخوانی، میبینی که فقط میخواستم پاسخی برای تماسهای عجیبش پیدا کنم!””
اما قبل از این که بتواند بیشتر توضیح دهد، مردی که پشت سرش بود، گردنش را گرفت و او را به زمین انداخت. سپس آن مرد و مردی که ادعا میکرد پسرعموی ساندرا است، شروع به لگد زدن به او کردند. مرد سوم نیز جیبهای ژوزه را گشت.
سه نفر علیه یک نفر که روی زمین افتاده بود!
خوشبختانه، یوهان وارد درگیری شد و به ژوزه فرصت داد تا از زمین بلند شود. اما مرد سوم شروع به برداشتن سنگ کرد و آنها را به سمت ژوزه و یوهان پرتاب کرد!
در همان لحظه، یک پلیس راهنمایی و رانندگی وارد شد و درگیری را متوقف کرد. او به ساندرا گفت:
“”اگر او تو را اذیت میکند، پس به طور رسمی شکایت کن.””
ساندرا با اضطراب از آنجا فرار کرد، چون میدانست که دروغش آشکار خواهد شد.
ژوزه، که از این خیانت شوکه شده بود، میخواست ساندرا را به خاطر آزارهایش گزارش دهد، اما چون هیچ مدرکی نداشت، این کار را نکرد. اما چیزی که او را بیش از همه حیرتزده کرد، حمله نبود، بلکه سؤالی بود که در ذهنش تکرار میشد:
“”ساندرا چطور میدانست که من اینجا خواهم بود؟””
چون او فقط شنبهها صبح به آن مؤسسه میرفت و حضور او در آن شب کاملاً تصادفی بود!
هرچه بیشتر به این راز فکر میکرد، احساس ترس بیشتری میکرد.
“”ساندرا یک دختر عادی نیست… شاید او یک جادوگر است و قدرتهایی فراطبیعی دارد!””
این وقایع اثر عمیقی بر خوزه گذاشت که به دنبال عدالت و افشای کسانی است که او را دستکاری کردند. علاوه بر این، او به دنبال از بین بردن توصیه های موجود در کتاب مقدس است، مانند: برای کسانی که به شما توهین می کنند دعا کنید، زیرا با پیروی از آن توصیه، در دام ساندرا افتاد.
شهادت خوزه █
من، خوسه کارلوس گالیندو هینوستروزا، نویسندهٔ وبلاگهای زیر هستم:
https://lavirgenmecreera.com
https://ovni03.blogspot.com و وبلاگهای دیگر.
من در پرو متولد شدم. این عکس متعلق به من است و در سال ۱۹۹۷ گرفته شده است. در آن زمان ۲۲ ساله بودم و درگیر توطئههای ساندرا الیزابت، همکلاسی سابقم در مؤسسه IDAT، بودم. در آن دوران، از رفتارهایش سردرگم بودم (او به روشی بسیار پیچیده و طولانی مرا آزار داد که توضیح آن در این تصویر ممکن نیست، اما در بخش پایینی این وبلاگ: ovni03.blogspot.com و در این ویدیو:
Click to access ten-piedad-de-mi-yahve-mi-dios.pdf
این کاری است که در پایان سال 2005، زمانی که 30 ساله بودم، انجام دادم.
The day I almost committed suicide on the Villena Bridge (Miraflores, Lima) because of religious persecution and the side effects of the drugs I was forced to consume: Year 2001, age: 26 years.
.”
تعداد روزهای تصفیه: روز # 192 https://144k.xyz/2024/12/16/this-is-the-10th-day-pork-ingredient-of-wonton-filling-goodbye-chifa-no-more-pork-broth-in-mid-2017-after-researching-i-decided-not-to-eat-pork-anymore-but-just-the/
اینجا ثابت میکنم که توانایی منطقی بالایی دارم، نتایج من را جدی بگیرید. https://ntiend.me/wp-content/uploads/2024/12/math21-progam-code-in-turbo-pascal-bestiadn-dot-com.pdf
If I/7=0.825 then I=5.775






